سفارش تبلیغ
صبا ویژن







دست عزیز، مبارک و فرخنده رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «قطعه 26»

یک: چند روزی است به سبب کار کتاب جدیدم با عنوان «ماشاء الله حزب الله» که ان شاء الله در نمایشگاه کتاب اردیبهشت رونمایی خواهد شد، کل شب را بیدار می مانم تا ساعت9 صبح که این روزها وقت خوابم شده است؛ سر ظهر با زنگ کی از خواب خوش بپریم، خدا عالم است! تا 7 صبح بکوب، کار می کنم در خلوت، اما از 7 تا 9رادیو را روشن می کنم و صبحانه و گوش دادن به اخبار و احیانا موسیقی و نوشتن و ویرایش و خواندن و دانه بردن برای حضرت قناری و چه و چه. گاهی بدم نمی آید هم زمان، چند کار مختلف انجام دهم. اصولا آدمی زاد دارد هم زمان کارهای مختلفی انجام می دهد؛ گوش می دهد، می بیند، می خواند، راه می رود، می خورد، قلبش می زند، نفس می کشد. به این همه کار، نوشتن را هم می توان اضافه کرد!

دو: در یکی از امواج رادیو، نیم ساعت مانده به 8 صبح، چند روزی است ملتفت شده ام که جناب مجری، در برنامه ای ثابت، تیتر برخی جراید را می خواند. کدام روزنامه ها را؟! توی این چند روز که تا امروز پای ثابت این برنامه بوده ام، نه اسمی از «وطن امروز» بود، نه «کیهان» و نه «جوان». اغلب تیتر یک جراید زنجیره ای خوانده می شد و ایضا چند تایی روزنامه اقتصادی که بعضی شان در شمار همان زنجیره ای ها تعریف می شوند. مثلا دوشنبه، روزنامه های اعتماد و شرق و جمهوری اسلامی و دنیای اقتصاد و جهان صنعت را خوب یادم هست. اینکه حالا کدام شان زنجیره ای اند و کدام نیستند، قضاوتش با مخاطب. اما امروز صبح، تیتر صفحه نخست این جراید از قول رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی، حول 2 محور می گشت. یکی آب گرفتگی تهران، متاثر از باران بهاری. ضعفی که به من ربطی ندارد و شهرداری تهران باید جواب دهد که چه کرده و چه کار دارد می کند. اینکه از اساس به من چه، لیکن دومین محور این روزنامه ها آنطور که گوینده رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی به خورد مخاطبش می دهد، این بود؛ «بازار به تعامل مثبت ایران با «11+ 5» روی خوش نشان داد». جناب مجری، یعنی کارمند نظام مقدس جمهوری اسلامی، البته این را هم مدام از قول خودش اضافه می کرد که؛ سیاست، چقدر می تواند تاثیر مثبت و منفی داشته باشد روی اقتصاد.

 

سه: به عنوان یک شنونده، پیام نهفته در ورای این نقل قول رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی را به خوبی گرفتم! این پیام دارد به مخاطب می گوید؛ اگر نظام با دشمنان خود، به جای مبارزه، تعامل کند، یعنی کوتاه بیاید و الکی شر درست نکند و حد و مرز خود را بشناسد و دنبال «مرگ بر آمریکا» نباشد، قیمت سکه و دلار پایین می آید و ارزش سهام بالا می رود و بر لب اقتصاد، خنده جاری می کند! این پیام دارد همین را به مخاطب منتقل می کند، اما مسئله اینجاست؛ آیا ما با «1+ 5» تعامل کردیم، یا آنها با ما؟! ما کوتاه آمدیم یا آنها؟! ما اگر می خواستیم با «1 +5» تعامل کنیم، مذاکرات هسته ای در همان ماه اول و دور اول، تمام شده بود و ایران می بایست بالکل قید انرژی هسته ای را می زد! قصه دردآور اینجاست که اتفاقا اقتصاد، نه به تعامل مثبت ما با «1+ 5»، بلکه به ایستادگی ما بر سر حقوق مسلم مان، روی خوش نشان داده است. از یاد نبریم عصر دوم خرداد، ناشی از ندانم کاری ها، بی غیرتی ها و بی اعتقادی های دولت وقت، در مذاکرات هسته ای، مثل امروز، اهل ایستادگی و مبارزه نبودیم، لیکن این تعامل، هرگز سبب تبسم اقتصاد و شکوفایی عرصه سهام نشد! در اوج همین تعامل، عجبا که ما شدیم «محور شرارت»، و البته ارزش ریال در برابر دلار، هنگام خنده آقای خاتمی به آقای ژاک شیراک، یا لبخند شیخ دیپلمات به جک استراو بیشتر نشد! قیمت سکه هم پایین نیامد! اقتصاد اگر ریگی به کفشش نباشد، اتفاقا به «مقاومت سیاسی» است که روی خوش نشان می دهد، نه «تعامل سیاسی». آنچه این روزها دیپلمات های شریف ما در حال انجام آنند، نه تعامل، که رسما تودهنی زدن به نظام سلطه است. منتهی یک سیلی شکیل و شیک و دیپلماتیک.

چهار: حتما درد نهفته در این متن، شما را هم دردمند کرده است. من واقعا مانده ام چرا روزنامه های «جوان» و «کیهان» و «وطن امروز» منتسب و منتصب به نظام مقدس جمهوری اسلامی خوانده می شوند؟! اگر رادیوی این نظام، به عنوان اداره این نظام، در خدمت روزنامه های زنجیره ای است، آیا من همان اپوزیسیونی نیستم که در3 روزنامه اپوزیسیون نظام دارم روزنامه نگاری می کنم؟! اگر رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول یک هفته ای که من شنونده اش بودم، در خدمت «شرق» و «اعتماد» است، کدام دروغ از این بزرگ تر که این جماعت در وصف خویش از «برند اپوزیسیون» استفاده می کنند؟!

پنج: فتنه قبلی، هر وقت دوستی پیامک می داد، رفیقی خبر می داد که فلان ساختمان رادیو یا بهمان جای صدا و سیما، کمی تا قسمتی شلوغ شده، دست از کارم یعنی نوشتن می کشیدم و به جای قلم، باتوم دست می گرفتم تا فقط در عالم رویا، بسیجی نباشم. وسط میدان هم بسیجی لباس پلنگی باشم. نویسندگان جراید زنجیره ای اما به امثال من، هم زمان 2طعنه می زنند؛ «قلم به دست مزدور» و «چماق به دست» که البته در این دومی، صفت مزدوری، حذف به قرینه معنوی چماق شده است! من سئوالم از اهل و عیال نظام مقدس جمهوری اسلامی این است: آیا به نظر شما، روزنامه نگاران زنجیره ای، این همه شرف دارند که فتنه بعدی، -بخوانید فتنه فرضی!- بیایند و از ساختمان رادیو دفاع کنند؟؟!! آقای رسانه ملی! اگر پاسخ شما به این سئوال منفی است، من باز هم در رکابم! من باز هم می آیم تا در راه دفاع از ساختمان صدا و سیما، همچنان از اهالی فتنه، سنگ بخورم، تا از اداره های نظام مقدس جمهوری اسلامی در مقام عمل پاسداری کرده باشم. بعید می دانم هیچ کجای دنیا، به نجابت ما اپوزیسیونی پیدا شود!

شش: قول داده بودم به سردبیر «وطن امروز» که «اداره های جمهوری اسلامی» را این همه در برابر «اراده های انقلاب اسلامی» قرار ندهم و با کلمات بازی نکنم. اتفاقا حرفش را هم قبول داشتم، اما مانده ام، یعنی درمانده ام؛ اگر قرار است هر چه فریاد دارم بر سر آمریکا بکشم، پس چرا اداره های جمهوری اسلامی، هر چه فریاد دارند بر سر اراده های انقلاب اسلامی می کشند؟؟!! تعامل با دشمن به روایت رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی که به اقتصاد روی خوش نشان می دهد، رادیوی این نظام که به زنجیره ای ها روی خوش نشان می دهد؛ پس آقای اوباما! دریاب ما فرزندان انقلاب اسلامی را! نه نه! این را من نگفتم! اصلا من نبودم؛ شیطان بود! غلط کردم!

«آقا»! شما فقط «رهبر انقلاب اسلامی» هستی… مگر نه؟! از دست این اداره های جمهوری اسلامی، با شما حرف بزنم بهتر است! مگر روی سخنم شما باشی، تا این ققنوس درد آرام بگیرد. ما از نظام، تریبون نمی خواهیم. می خواهیم تریبون نظام، به دشمن روی خوش نشان ندهد. می خواهیم تریبون نظام، ایستادگی را تعامل نخواند. می خواهیم جمهوری اسلامی هر چه فریاد دارد بر سر انقلاب اسلامی نکشد.

کیهان و وطن امروز/ 29 فروردین 1391



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی